مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
ای گرد کـاروان تو را حُسن مشتـری بر خـسروان گـدای تو را نیز برتری کنیه: «ابامحمّد» نام خوشت: «حسن» «ابنالرضا» ولیِّ خدا،شهره: «عسکری» خاک حریم قدس تو را فیض عیسوی عــبـد درِ تـو را روشِ بــنـدهپــروری یک آسـمان ستاره زمیـنبـوس آستـان صدها هزار مشتریات گشته مشتری پایت در آسمان، حرمت «سُرّ من را» از «سُرّ من رآ»ت بر افلاک رهـبری با اقـتـدار و قـدر و جــلال الــهــیات خُلق خوش محـمّـد و بازوی حـیـدری نـامآوران بـرنـد به تـجـلـیـل از تو نام پیغـمبـران کـنند به مـهـرت پـیـمبـری از بام چرخ نقـش زمین گردد آفـتـاب خـواهد اگر زنـد به تو لاف بـرابـری گر با تو دشـمـنـم کـند اعـلان دوستی من میکنم بر او ز دل و جان برادری بالله قـسم به چون تو پدر فخـر میکند بر خاک نرجس ار نبرد سجده مادری با یک نسیم سامرهات میتوان گرفت فـیـض مـسـیـح از دم بـیـمار بـستـری بی مـهـر تو اگـر پـدر و مـادرم بـرنـد سوگند میخورم که من از هر دواَم بری حاشا که هر حسن؛ حسن عسکری شود تو دیگـر اسـتـی و دگـرانـنـد دیگـری باید پـدر تو باشی و مهـدی بُوَد پـسـر بر این گهر به جز تو کسی نیست گوهری دردا که کُـشت معـتـمدِ سنگـدل تو را در هـشتم ربیع نخـست از ستمـگـری آزر گرفت تا جگـرت از شرار زهـر بـاریـد اشـک شـیـعـه چنان ابـر آذری جا دارد ار برای تو گریند روز و شب جنّ و ملک زمین و زمان حوری و پری مهدی غریب و نرجس مظلومه شد غریب آن بانویی که داشت به تو فخر همسری دردا که در بهار جـوانی خـزان شدی از بس که کرد ساقی غم بر تو ساغری پیـوستـه بـاد گـریـۀ «میثم» نـثـار تـو کـاو را بوَد به خاک شما خط نوکری |